امروز
اتفاقی تو مدرسه افتاد که شاید هزاران اتفاقِ خوب، نتونه اونطوری حالمو خوب کنه!
صبح مشخص شد چند تا از بچه ها به دلیل وضع مالی نمی تونن تو اردو شرکت کنن، به مدیرمون گفتم میشه با اولیاشون مشورت کنیم و اونها رو با قیمت پایین تر ببریم؟ شده حتی خودم باقی مونده ی کرایه شونو می دم، خدا خیر بده یه معلم دیگه رو که اونم گفت آره با هم پول بذاریم و اونا هم بتونن بیان ...
خداروشکر مدیرمون موافقت کرد و گفت این حرفها چیه اصلا و ... هر چقدر بتونن بدن همون بسه!
معاونمون زنگ زد خونه هاشون و خونواده هاشون پذیرفتن، واااااااااای که چقدر حالم خوب شد، هنوزم تو ذوقشم ...
خدایا مرسی ...
برچسب : نویسنده : rezayeoa بازدید : 144