یک زمانی گونیا و نقاله به دست درجه بندی می کردم نشستنم را
اما حالا تو تمام قواعد ریاضیِ زندگی ام را، در یک «وتر» خلاصه کردی!
بر مثلثِ روحم رحمت فرست
تا محیطش، محاطِ عشقِ تو باشد تنها!
فکر مساحتش را هم کرده ام،
خودم را نصف می کنم،
می شکنم
تا قاعده و ارتفاعی که تو صلاح می دانی
در من ضرب شود!
بیا از این همه سرگردانی در دایره ی قسمت رها باشیم،
بیا نقطه ی تسلیمِ تو باشم ...
برچسب : نویسنده : rezayeoa بازدید : 165