شازده کوچولو

متن مرتبط با «چای داغی که دلم بود علیرضا آذر» در سایت شازده کوچولو نوشته شده است

من و تو و همه آنهایی که در شامِ آخر مانده اند...

  • ماها می تونستیمخیلی کارها از دستمون بر می اومدما می تونستیم شادترین آدم روی کره زمین باشیمرقصان و غزلخوان...ماها می تونستیم غم ها رو تا شعاعِ کیلومترِ بی نهایت از خودمون و اطرافیانمون، عزیزمون، رفیقمو, ...ادامه مطلب

  • گل‌های سرخ را اکنون که می‌توانی برچین!

  • گذشته‌ها نگذشته، نمی‌گذرهما، از گذشته ساخته شدیمو این، تمام ماجرا نیستما هم شانسی داریم، و اون، ساختن آینده استو اینتنها با یک چیز ممکنهو اون «حال»ه, ...ادامه مطلب

  • نبودنش چه وحشتناکه و البته، طبیعی!

  • واقعا اگه لحظه مرگ هر کسی این اجازه رو بهش بدن که بتونه به بهترین لحظه ی زندگی اش برگرده، آیا کسی هست که بخواد به لحظه ای که من براش ساختم برگرده و بخواد با من باشه؟بهترین لحظه ی خیلی ها هم تنهایی شونه، تنهایی حقیقی، نه اون تنهایی که نبودن دیگران براشون ساخته., ...ادامه مطلب

  • به زخمِ دلم، چسبِ تو کارگر نیست!

  • گاهی وقت ها بعد مدت ها یه چسب زخم برای زخم هات پیدا می کنیاما، یهو، به امید بهبودی چسب رو می کنی از روی زخمو بعدِ مدتی می بینی جای کندنِ چسب شدید درد می کنه..., ...ادامه مطلب

  • قلم به دست گرفتم که اعتراف کنم ...

  • رعنا بهم گفت "بعضی موقع ها در مورد من نادانانه قضاوت نکن" گفتم: "راست می گی، من خیلی احمقم!" - این اعتراف خیلی بهم چسبید. + به تاریخِ جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶به وقتِ 22:22 به قلمِ شاهزاده جوان | ,گرفتم,اعتراف ...ادامه مطلب

  • آری اینچنین بود!

  • امروز داشتم تو یکی از کوچه ها(یِ خدا رو شکر ناشهرِ خودمون) قدم می زدم و تحتِ تاثیرِ خسته از حملِ بار، یهو شعر امیرعباس گلاب رو با خودم زمزمه کردم (البته کمی بلندتر از زمزمه) "مگه من چی دارم که وابسته شی!" یهو دیدم یکی پشتِ سرمه! ... + به تاریخِ شنبه هفدهم تیر ۱۳۹۶به وقتِ 20:56 به قلمِ شاهزاده جوان | ,اینچنین ...ادامه مطلب

  • چقدر زیبا بودم، وقتی دروغ می گفتم!

  • و قسم به آن روزی که تو فقط خندیدی و من خیره به چشمان تو نگاه کردم! و قسم به آن لحظه ای که خنده ات، گواهِ بی شک بود بر دروغ هایِ من ... تو با یک نگاه تمامِ ناراستی های درونم را در چشمانت آشکار کردی و آنقدر این رسوایی عظیم بود که من چشمانِ خود را به جای پلک های تو، بستم ... من به میهمانی رسواییِ چشمانِ تو، دعوت بودم و به شرم از این همه رسوایی، و نه از دروغ های خود یقه چاک و مست و خمار از محفل قدم به بیرون گذاشتم ... سکوتت گویاتر از فریادهای من بود؛ به من گفتی که تمام حس هایی که تجربه کرده بودم، هر چیزی بود جز عشق ... «عین و شین و قاف را اندر کتب تفسیر نیست» و در قلبِ من نیز ...  , ...ادامه مطلب

  • چایِ داغی که دلم بود ...

  • یه جا دیدم نوشته "میم ، ر ، گاف" خیلی برام ناآشنا اومد عبارتش تا حالا دقت نکرده بودم که مرگ، "میم، ر ، گاف" هست!  ,چای داغی که دلم بود,چاي داغي كه دلم بود به دستت دادم,چاي داغي كه دلم بود,چای داغی که دلم بود علیرضا آذر,چای داغی که دلم بود به دستش دادم,دانلود چای داغی که دلم بود به دستت دادم,آهنگ چای داغی که دلم بود به دستت دادم,دانلود اهنگ چای داغی که دلم بود به دستت دادم,دانلود آهنگ چای داغی که دلم بود,دانلود آهنگ چاي داغي كه دلم بود به دستت دادم ...ادامه مطلب

  • قبل از من و تو، ما بوده ایم، ما

  • گاهی خیلی دلتنگ می شم برای همه چی همه ی زمان ها گذشته، حال، آینده ... گاهی هم، دلتنگِ هیچی می شم!  , ...ادامه مطلب

  • تنها صداست که می ماند ...

  • چرا امروز تموم نمی شه؟   - بادیگارد، 1394,تنها صداست که میماند,و تنها صداست که میماند,شعر تنها صداست که میماند,دانلود تنها صداست که میماند,دانلود آلبوم تنها صداست که میماند,صدا صدا تنها صداست که میماند,تنها صداست که میماند من ماندگار نخواهم شد,متن شعر تنها صداست که می ماند ...ادامه مطلب

  • ... که خود فراق تو مرا، کی زنده رها کند که بازم بینی!

  • به سکوتِ لبانِ تو سوگند،                              دلم پُر از فریاد است ...  ,که خودم کوچ کنم از شهرت,خودروهایی که پلاک نمی شوند,خودت که میدونی عاشق چشماتم,خودکاری که پاک می شود,خودروهایی که شماره گذاری نمی شوند,خودروهایی که کارت سوخت ندارند,خودت که میدونی بهنام صفوی,خودت كه ميدوني عاشق چشماتم,خودت که میدونی عاشق چشماتم دانلود,خود که پنداری ...ادامه مطلب

  • همه روی زمین پیدا بود!

  • گاهی وقتی بعضی نوشته ها رو می خونم و می بینم شرحی در رابطه با برخی احوالاتِ منه، هم تعجب ورم می داره و هم خوشحال می شم که این حالات اسم و تعریف دارن!,همه روی زمین به غمت مبتلا,گفت مجنون گر همه روی زمین,همه پهلوانان روی زمین,مسجد او شد همه روی زمین ...ادامه مطلب

  • ... اما دلم گرم بود!

  • یادش بخیر برای لحظه هایِ بیشتر با هم بودن دستهامون یخ کرده بود بعدها یه راه پیدا کردم برای به جریان افتادن خون تو رگهام می رفتم نون می گرفتم، از داغیِ نون دستم گرم می شد تا خونه!  ,hlh glasshouse lyrics ...ادامه مطلب

  • من یه بچه ی شیطون، تویِ کوچه ها بودم!

  • امروز که خیلی عصبانی بودم و به عمد به ماشینی که می خواست بیاد تو جاده راه ندادم، و با سرعت رد شدم و دقیقا همونجا ترمز زدم که سرعتمو کم کنم و این عمدِ من کاملا مشخص شد، قبلش داشتم به این فکر می کردم که «اشتباه می کردم که از دورها می ترسیدمنزدیک ها بیشتر ترس دارنحرف هایی که می ترسی دیگران بهت بزنناونایی که کنارتن بهت می زنن آخر» ولی خب انگار باید باز منطقی و عاقلانه و دوراندیشانه به ماجرا نگاه کنم و بگم؛ «خیرتو می خوان بالاخره» هه! . . .  ,من یه بچه ی شیطون توی کوچه ها بودم,من یه بچه شیطون توی کوچه ها بودم ...ادامه مطلب

  • نه قوتی که توانم کناره جستن از او ...

  •   شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر کنایتی است که از روزگار هجران گفت   - چه کاریه وقتی یکی 700 سال پیش حرف دلتو گفته، تو دوباره تکرارش کنی! ,نه قوتی که توانم کناره جستن از او ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها