ماها می تونستیمخیلی کارها از دستمون بر می اومدما می تونستیم شادترین آدم روی کره زمین باشیمرقصان و غزلخوان...ماها می تونستیم غم ها رو تا شعاعِ کیلومترِ بی نهایت از خودمون و اطرافیانمون، عزیزمون، رفیقمو, ...ادامه مطلب
چقدر خوبه که آدم تو خونه و خونواده اش تا آخر عمر یه بچه است؛ خصوصا آخری هم باشی! ,مرو مرو چه سبب زود زود میبروی ...ادامه مطلب
گاهی وقتی بعضی نوشته ها رو می خونم و می بینم شرحی در رابطه با برخی احوالاتِ منه، هم تعجب ورم می داره و هم خوشحال می شم که این حالات اسم و تعریف دارن!,همه روی زمین به غمت مبتلا,گفت مجنون گر همه روی زمین,همه پهلوانان روی زمین,مسجد او شد همه روی زمین ...ادامه مطلب
گاهی یادآوری زمان های بعد از یک واقعه ی تلخقابل تحمل تر هستن تا قبلش وقتی قبلش رو مرور می کنی و می دونی که قراره پیش بیادو نمی تونی جلویِ اتفاق افتادنِ گذشتهو تبدیل شدنش به حال و آینده رو بگیریخیلی دستت رو کوتاه حس می کنی،نه فقط نسبت به بیرون،به حتی درونت! ,چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن ...ادامه مطلب