شازده کوچولو

متن مرتبط با «مسجد او شد همه روی زمین» در سایت شازده کوچولو نوشته شده است

من و تو و همه آنهایی که در شامِ آخر مانده اند...

  • ماها می تونستیمخیلی کارها از دستمون بر می اومدما می تونستیم شادترین آدم روی کره زمین باشیمرقصان و غزلخوان...ماها می تونستیم غم ها رو تا شعاعِ کیلومترِ بی نهایت از خودمون و اطرافیانمون، عزیزمون، رفیقمو, ...ادامه مطلب

  • تنبیهِ اولین بی‌امانتی در نوشته‌های دیگران...

  • و من در اون لحظه که اون نوشته‌ها رو می‌خوندمو می‌گریستمنمی‌فهمیدم برای خودمه، یا برای اوننمی‌دونستم سوگوار قلب خودم هستم یا اون... , ...ادامه مطلب

  • آنتن دریغ شده در تونل

  • من هنوز همون بچه ی 6 ساله ام که دنبالِ علی دوید... + به تاریخِ جمعه پانزدهم تیر ۱۳۹۷به وقتِ 17:1 به قلمِ شاهزاده جوان | Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کان سوخته را جان شد و آواز نیامد ...

  • چطور حشره ها می دونن برن دنبالِ نور، اون وقت ماها، یادمون می ره!  ,سوخته,آواز,نیامد ...ادامه مطلب

  • مرو مرو چه سبب زود زود می‌بروی

  • چقدر خوبه که آدم تو خونه و خونواده اش تا آخر عمر یه بچه است؛ خصوصا آخری هم باشی!  ,مرو مرو چه سبب زود زود میبروی ...ادامه مطلب

  • صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی

  • چند وقتی هست که به طور غیرقابل تحملی برام بویِ خامی میاد از خودم!  ,صوفی نشود صافی تا,صوفی نشود صافی,شعر صوفی نشود صافی ...ادامه مطلب

  • همه روی زمین پیدا بود!

  • گاهی وقتی بعضی نوشته ها رو می خونم و می بینم شرحی در رابطه با برخی احوالاتِ منه، هم تعجب ورم می داره و هم خوشحال می شم که این حالات اسم و تعریف دارن!,همه روی زمین به غمت مبتلا,گفت مجنون گر همه روی زمین,همه پهلوانان روی زمین,مسجد او شد همه روی زمین ...ادامه مطلب

  • چون خَمُشان بی گنه، روی بر آسمان مکن!

  • گاهی یادآوری زمان های بعد از یک واقعه ی تلخقابل تحمل تر هستن تا قبلش وقتی قبلش رو مرور می کنی و می دونی که قراره پیش بیادو نمی تونی جلویِ اتفاق افتادنِ گذشتهو تبدیل شدنش به حال و آینده رو بگیریخیلی دستت رو کوتاه حس می کنی،نه فقط نسبت به بیرون،به حتی درونت!  ,چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن ...ادامه مطلب

  • یک "تو" وسطِ زندگی ام گُم شده است ...

  •   حالِ من پُر از گذشته است،   سرگردانی واژه ی بسیار غریبی نیست برای فریاد وقتی حس کنی او هم با تو غریبه نیست! زندگی گاهی مثل تغییرهای غیرکاربردی و ناعدالتانه ی کنکور است مثلا یک سال رتبه 400 بیاوری و نتوانی به آن دانشگاهی که دلت می خواهد بروی بعد یکی دو سالِ بعد بشود با دو برابر آن رتبه به همان دانشگاه رفت!   اگر بخواهم مثبت بین باشم باید بگویم شاید دورِ یک دایره گشتن، بهتر از در یک نقطه درجا زدن است خوب که می بینم، حولِ یک نقطه در دایره ی سرگردانی گشته ام این همه سال شاید آنقدرها هم بد نبوده باشد پُر از تجربه شده ام در محور این دایره ...  ,یک تو وسط زندگی ام گم شده است,يك تو وسط زندگي ام گم شده است ...ادامه مطلب

  • نه قوتی که توانم کناره جستن از او ...

  •   شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر کنایتی است که از روزگار هجران گفت   - چه کاریه وقتی یکی 700 سال پیش حرف دلتو گفته، تو دوباره تکرارش کنی! ,نه قوتی که توانم کناره جستن از او ...ادامه مطلب

  • پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم!

  • یه کتاب خوندم چند هفته پیش، اسمش بود "غرق در نور" از بتی جین ایدی اگر همیشه نوشته هاش تو ذهن و قلب آدم بمونه، فوق العاده می شه؛البته نه فقط مبحثِ بعد از مرگ و ...بلکه آموزه هاش برای زندگی!,پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها