آدمیزاد انگار اینطوریه که به طور غیر قابل پیشگیری کننده ای می خواد همه چی رو خودش تجربه کنه! خودش با کله بیفته تو چاه، خودش دُم به تله بده، خودش راه اشتباهی رو انتخاب کنه و بره، خودش پافشاری کنه بر انکار تجارب دیگران و هزاران اصرار احمقانه دیگه!هزاران به ما گفتند و ما هم به هزاران؛ اما حاصل چیه؟! جز تکرار مکررات و حماقت ها!دیروز تولد لیلا بود؛ لیلایی که اسمم رو بر من گذاشت: «شاهزاده جوان»، فکر کنم اولین خواننده وبلاگمشاید حالا کمی بفهمم که اون چی می گفت،کمی باید از این امید توخالی دست بردارم، آخه من همیشه یه امید جهالت باری توی درونم هست، کمی ازش فاصله بگیرم تا بتونم بهتر بسنجم و حرف بزنمفعلا تا همین جا، هر چند کاملا می شه حس کرد که متن نصفه است! + نوشته شده در شنبه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 22:18 توسط شاهزاده جوان | بخوانید, ...ادامه مطلب
ماها می تونستیمخیلی کارها از دستمون بر می اومدما می تونستیم شادترین آدم روی کره زمین باشیمرقصان و غزلخوان...ماها می تونستیم غم ها رو تا شعاعِ کیلومترِ بی نهایت از خودمون و اطرافیانمون، عزیزمون، رفیقمو, ...ادامه مطلب
خیلی خوبه کهآدم همیشه قوی باشه و بمونهخوب باشه و خوشحاللبخند بزنه و حال همه رو خوب کنهبندهی خوب خدا، یا فقط بندهی خدا باشه و بمونهخیلی خوبه که اینجا باز کلمهها کم میاندر کل خیلی چیزا که همهمون میدونیم خوبنیا حداقل آموزشمون اینطور بوده که اونا رو خوب بدونیم،خیلی خوبه که تو وجود آدم باشنولی خباینو، من، توو چهار تا ضمیر باقی مونده هم باید بدونن کههمیشه اینطور بودنسخته که باشه و، بشههمین!, ...ادامه مطلب
فکر نمی کنماهمیت پل های پیشِ روکمتر ازپل های پشتِ سر باشد!, ...ادامه مطلب
تو می روی و جهانبا تو می رودبین راه جایی کمین کنبگذار جهان برودتو بمانی و من, ...ادامه مطلب
هوای امروزاز اون هواهائیه کهوقتی توی تهران و اصفهان بودمدیگه نمی تونستم حتی یه لحظه هم اونجا بمونم و دلم می خواستتوی ایوون خونه مون باشم!..., ...ادامه مطلب
بعضی چیزا، همیشه آدمو یاد بعضی چیزها می اندازن؛حتی اگه زیر روزها و سالها و خاطره ها دفن شده باشن!, ...ادامه مطلب
ساعت از نیمه شب گذشت،سیندرلا - ، کدو به دست، برمیگردد..., ...ادامه مطلب
گذشتهها نگذشته، نمیگذرهما، از گذشته ساخته شدیمو این، تمام ماجرا نیستما هم شانسی داریم، و اون، ساختن آینده استو اینتنها با یک چیز ممکنهو اون «حال»ه, ...ادامه مطلب
و من در اون لحظه که اون نوشتهها رو میخوندمو میگریستمنمیفهمیدم برای خودمه، یا برای اوننمیدونستم سوگوار قلب خودم هستم یا اون... , ...ادامه مطلب
گاهی وقت ها بعد مدت ها یه چسب زخم برای زخم هات پیدا می کنیاما، یهو، به امید بهبودی چسب رو می کنی از روی زخمو بعدِ مدتی می بینی جای کندنِ چسب شدید درد می کنه..., ...ادامه مطلب
من هنوز همون بچه ی 6 ساله ام که دنبالِ علی دوید... + به تاریخِ جمعه پانزدهم تیر ۱۳۹۷به وقتِ 17:1 به قلمِ شاهزاده جوان | Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
می گفت: «کسی رو دوست دارم که حتی نمی دونه وجود خارجی دارم!» + به تاریخِ چهارشنبه بیستم تیر ۱۳۹۷به وقتِ 0:31 به قلمِ شاهزاده جوان | Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
دلم برای تو تنگ شده، راستی گفته ای که تلاشی نکنم برای خوب بودن حق داشتی چون من در حال تلاش بودم، خوب بودن سخت تر از آن بود که بی تفاوت به از دست رفتنِ آن بنگرم گفتی تلاشی نکنم آیا اگر خوب نباشم هم، مرا می خواهی!؟ نگذار به عینِ یقینِ تو، شک کنم من می دانم تو هم خوب می دانی اینگونه ها مرا نمی خواهی نه خوب نه بد خبر رسیده به من زیرِ این پوسته ی پرغوغا نوایی از سادگی طنین انداز است که تو به دنبالِ آنی,صداهای,سکوتند ...ادامه مطلب
امروز داشتم تو یکی از کوچه ها(یِ خدا رو شکر ناشهرِ خودمون) قدم می زدم و تحتِ تاثیرِ خسته از حملِ بار، یهو شعر امیرعباس گلاب رو با خودم زمزمه کردم (البته کمی بلندتر از زمزمه) "مگه من چی دارم که وابسته شی!" یهو دیدم یکی پشتِ سرمه! ... + به تاریخِ شنبه هفدهم تیر ۱۳۹۶به وقتِ 20:56 به قلمِ شاهزاده جوان | ,اینچنین ...ادامه مطلب