برای کسی مُرد، که تب هم براش نکرد!, ...ادامه مطلب
- من اگه بمیرم، ازم چه چیزی به خاطر خواهی داشت؟- میوهها رو تا تهش پوست میگرفتی،- + منهمزاد غمم،روزی خواهم مُردکه دیگر غمی در پستوی مغزم، در دالانهای قلبم، خانه نکرده باشد..., ...ادامه مطلب
خیلی خوبه کهآدم همیشه قوی باشه و بمونهخوب باشه و خوشحاللبخند بزنه و حال همه رو خوب کنهبندهی خوب خدا، یا فقط بندهی خدا باشه و بمونهخیلی خوبه که اینجا باز کلمهها کم میاندر کل خیلی چیزا که همهمون میدونیم خوبنیا حداقل آموزشمون اینطور بوده که اونا رو خوب بدونیم،خیلی خوبه که تو وجود آدم باشنولی خباینو، من، توو چهار تا ضمیر باقی مونده هم باید بدونن کههمیشه اینطور بودنسخته که باشه و، بشههمین!, ...ادامه مطلب
فکر نمی کنماهمیت پل های پیشِ روکمتر ازپل های پشتِ سر باشد!, ...ادامه مطلب
هوای امروزاز اون هواهائیه کهوقتی توی تهران و اصفهان بودمدیگه نمی تونستم حتی یه لحظه هم اونجا بمونم و دلم می خواستتوی ایوون خونه مون باشم!..., ...ادامه مطلب
کجاست هم نفسی تا به شـــــرح عرضه دهم..., ...ادامه مطلب
گاهی وقت ها بعد مدت ها یه چسب زخم برای زخم هات پیدا می کنیاما، یهو، به امید بهبودی چسب رو می کنی از روی زخمو بعدِ مدتی می بینی جای کندنِ چسب شدید درد می کنه..., ...ادامه مطلب
یه رفیق می خوام یکی که ندیدمش هنوز نشناختمش هنوز نمی دونم کیه یکی که شبیه هیچ گذشته ای نیست بیاد منو ببره بنشونه زیر آسمون پاییزی روز آفتابی بعد یه شب بارونی شدیدا پاک کننده و فقط با من سکوت کنه., ...ادامه مطلب
وقتی یکی رو توی یه شهری دوست داشته باشم، پای رفتنم از اون شهر، سست می شه! ۷ شهریور ۱۳۹۷, ...ادامه مطلب
هیچ چیزی به اندازه ی "لبخند" نمی تونه اوج غمگینی رو نشون بده., ...ادامه مطلب
حدود سه ماهه که تهرانم، خوب و ناخوب، ریبا و نازیبا، زمان و بی زمان می گذره! خوبی زندگی همین سیال بودن و در گذر بودنشه. چند روز پیش قرار شد من و "ر" بریم سینما، من توی تهران، اون توی شیراز و هم زمان! البته جور نشد، چون اونجا فیلم «صفر تا سکو» رو برداشته بودن از رو پرده! خلاصه مشغول دیدن فیلم بودم که رفتم جای خالی "ر" رو احساس کنم که کسی نیست حسمو باهاش تقسیم کنم یهو دیدم یک آقای مسنی با موی و محاسن بلند و سپید مشغول پاک کردن چشماشه! گفتم وای چه خوب، سبک شدم، یکی هست که حس منو داشته باشه! خودمو درگیر یه سری مسائل کردم که درست و نادرستش با خدای لطیف و خبیر ... به نتیجه ی جالبی رسیدم چند روز پیش بعد اینکه یکی ازم پرسید چرا نمی ری فلان جا، پیش فلانی؟! گفت چه قدرتی داری؟!گفتم پشت هر قدرتی، نفرتی هست و پشت هر نفرتی، یه عشق! خلاصه شروع کردیم به تجربه ی زندگی جدید، خدا کنه سربلند بشم پیش روحم که کشوندمش از اون سر دنیا آوردمش اینجا سیرشو طی کنه!* روز دانشجو هم مبارک! :), ...ادامه مطلب
رعنا بهم گفت "بعضی موقع ها در مورد من نادانانه قضاوت نکن" گفتم: "راست می گی، من خیلی احمقم!" - این اعتراف خیلی بهم چسبید. + به تاریخِ جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶به وقتِ 22:22 به قلمِ شاهزاده جوان | ,گرفتم,اعتراف ...ادامه مطلب
برای ذره ای بیشتر با هم بودن و شکستنِ قانونِ سلسله مراتب نیازهای مازلو، یه بار از سرما به آفتاب پناه بردیم یه بار، از گرما به سایه ما، سرد و گرم چشیده ی روزگاریم ... - کلیپ زندان محسن چاوشی که از برنامه ی خندوانه پخش شده، خیلی خیلی چسبید! + به تاریخِ یکشنبه بیستم فروردین ۱۳۹۶به وقتِ 22:18 به قلمِ شاهزاده جوان | , ...ادامه مطلب
چقدر بده که همه چی، آدمو یادِ یه چی، می اندازه! ,می نشینی چند تمرین ...ادامه مطلب
نونوایِ ما، نونوایی شو اجاره داد بدونِ توجه به اینکه مادر من فقط می تونه از نونی که اون می پزه و کم نمکه بخوره!* پس منم می تونم بعضی تصمیمارو بگیرمبا اینکه می دونم یه عده ممکنه آسیب ببینن! * قصدم فقط قیاسه، قصدِ قضاوت ندارم، شاید برگرده، شایدم برگشته، شایدم برنگردهدر هر صورت بی شک بهترین وقت هست برای هر تصمیمی که می گیره! همیشه فکر می کنم هر چیزی تو بهترین وقتش اتفاق می افته،وقتی که خدا همه چی رو مهیا کرده! ,من زنده ام به شایعه ها اعتنا نکن ...ادامه مطلب